گاهشمارزندگی محسن بافکرلیالستانی،،،،نقل ازدوماهنامه ی ره آوردگیل،،مهروآبان۱۴۰۱
سالشمار زندگی محسن بافکر لیالستانی
1330- اول شهریور، در روستای لیالستان لاهیجان، از پدر و مادری که برخلاف عُرف رایج آن سالها، با سواد بودند، متولد شدم. ( تقی و فخری خانم نیکفر )
پدر و مادر من ، اما، مثل همه ی هم روستائیانم، از راه چایکاری و شالیکاری، کسب درآمد می کردند. من، اولین فرزند این خانواده بودم که تا سال 1348 بتدریج، چهار برادر و پنج خواهر ، به جمع ما اضافه شدند.
1337- ثبت نام مدرسه ی ابتدائی شیخ زاهد که از سال 1319 شمسی در لیالستان تاسیس شده بود. بدون تردید، این دبستان، از قدیمی ترین مدارسی بود که در روستاهای گیلان دایر شده بود. به خاطر دارم که در جمع همشاگردی هایم، کودکانی بودند که از روستاهای دور و نزدیک، با پای پیاده، به محله ی ما برای تحصیل می آمدند و چه بسا، برخی از شب ها در خانه ی خویشاوندانشان میماندند.
1343- با پایان یافتن دوره ی شش ساله دبستان، برای ادامه ی تحصیل در دبیرستان ایرانشهر لاهیجان ثبت نام کردم و روزی دو نوبت صبح و عصر، فاصله ی شش کیلومتری روستا تا شهر را، بیشتر با دوچرخه و کمتر با پای پیاده و یا فورد آلمانی ( که شبیه ون های امروزی بودند ) میرفتم و برمی گشتم.
1344- در سال دوم دبیرستان، در پاسخ به سوال کلیشه ای « علم بهتر است یا ثروت؟ » که توسط معلم انشای ما مطرح شده بود، با استدلال کودکانه خود که چون هدف از کسب علم، رفاه و آسایش است و بدون داشتن حداقل امکان مادی و رفاهی، این امر میسر نیست، نتیجه گرفته بودم که بنابراین ثروت از علم بهتر است.
معلم ما، حسین ایجه ای که انتظار چنین پاسخ و استدلالی را از کودکی 10 ساله نداشت، طبق اظهار خود انشایم را قاب گرفت و بر دیوار مدرسه و سپس خانه ی خود آویخت. سال ها بعد برخی از همکلاسیهای آنسالهایم که خوشبختانه بر خلاف من از گزند حوادث ایام برکنار مانده بودند، وقتی که موضوع آن انشای معروف را یادآوری می کردند، در جوابشان به شوخی می گفتم: شما نوشته بودید علم بهتر است اما به توصیه ی من گوش کردید و دنبال ثروت رفتید و به آن هم رسیدید، درصورتیکه من مطابق نظر شما به دنبال علم رفتم و نه به علم رسیدم و نه ثروت.
1345- بروز و ظهور اولین نشانه های سرودن شعر که البته مطالعه مستمر مجلات و پاورقی ها و رُمان های ویژه ی آن سالها، موجب آن بود. در طی همین سال ها و سال بعد با حسین وثوقی و علی صبوری آشنا شدم که به همراه هم حلقه ی اولیه ادبی را تشکیل دادیم و در ادامه ی آن به کریم رجب زاده لنگرودی و دیگر دوستان پیوستیم.
1347- چاپ اولین شعرم در مجله هفتگی صبح امروز که در طی آن سال تا 1349 چاپ شعرهای بیشتری در آن مجله و مجلاتی دیگر از جمله تهرانمصور، اطلاعات هفتگی، زن روز، بانوان و ... که غالب آنها نیمایی بودند.
1348- سرودن شعر به زبان گیلکی در قالب غزل، دوبیتی، رباعی و مثنوی و پخش و انتشار آن از طریق برخی روزنامه ها و رادیو
1350- اخذ دیپلم ادبی با رتبه ی ممتاز در سطح شهر و استان و ورود به دانشگاه فردوسی مشهد در رشته تاریخ ، آشنایی و دوستی با ساغر ساغرنیا، شاعر، بعد از اقامت در مشهد- آشنایی با مدیر مسئول و شورای نویسندگان روزنامه خراسان مشهد، از جمله بانوی شاعر خجسته ناطق و زنده یاد ابوطالب وظیفه دان و چاپ غزلهای پرشماری در آن روزنامه در طی همان سال و سالهای بعد
1351- مسافرت دو روزه از مشهد به شیروان و آشنایی و دوستی با زنده یاد قدرت اله شریفی که منجر به دوستی و آشنایی با زنده یاد رضا افضلی و دیگر شاعران خراسانی شد.
آشنایی و دوستی با شاعر نوسرای زنجانی، ضیاء الدین ترابی در مشهد
1352- حضور و شعرخوانی در دبیرستان فردوسی مشهد که به همراه سه شاعر دیگر مشهدی، محمدباقر کلاهی اهری، علی جواهری و محمد جواهری در شانزدهم آذر، برگزاری شبهای شعرخوانی در دانشکده ی ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد به همراه دیگر شاعران دانشجوی دانشکده و از جمله محمدباقر کلاهی اهری، رضا افضلی، علی جواهری، معصومه خمسه ای زاده، کیومرث درویش، یداله علیجانی و ... که با استقبال فراوان دانشجویان مواجه شد
1353- حضور در تظاهرات و اعتصاب دانشجویی در شانزدهم آذر ماه که منجر به بازداشت و حبس و محکومیت و تعلیق تحصیل به مدت سه ترم شد. آشنایی و همنشینی با شاعر پرآوازده ی مبارز، محمد امینی ( م – راما ) و جمعی دیگر از چهره های سیاسی و فرهنگی آن سالها در زندان وکیل آباد مشهد که زنده یاد هادی غبرایی از جمله آنان بود.
1354- رهایی از بند پس از تحمل پانزده ماه در بهمن ماه و بازگشت به دانشکده و ادامه ی تحصیل در آن سال
1356- فراغت از تحصیل در خرداد ماه و اخذ مدرک لیسانس در رشته ی تاریخ و ادبیات عرب با کسب معدل دانشجوی ممتاز و دریافت جایزه از طرق رئیس دانشکده
اعزام به سربازی در آذر ماه همانسال به تهران و انتقال به پادگان چهلدختر در اسفندماه پس از سه ماه آموزشی
1358- بازگشت به لیالستان پس از پایان سربازی و اشتغال به معلمی برای مدتی کوتاه در لاهیجان، با روح انگیز حیدری ، در همین سال ازدواج کردم و اولین مجموعه ی شعرم را با نام « در متن پر تحرک تاریخ » که شامل یک منظومه و ده شعر نیمایی با مضامین اجتماعی و سیاسی ویژه ی دهه ی پنجاه بود، توسط انتشارات تندر تهران چاپ کردم.
1359- تولد گیل آوا در آبان ماه و سرودن شعرهایی در حال و هوای آنروزها و چاپ آنها در نشریه گیله مرد رشت
1361- با پایان گرفتن مدت معلمی ام، دو سه سالی به تره بار فروشی و دستفروشی اشتغال ورزیدم.
1363- همزمان به دستفروشی، برای امرار معاش ، به تدریس خصوصی عربی در خانه های دانش آموزان نیز همت گماشتم که تا چندین سال بعد نیز ادامه می یابد.
1364- در مرداد ماه آن سال، با دعوت از یک کارخانه چایسازی، به عنوان حسابدار در آن مشغول بکار شدم. که تا بیست سال بعد نیز به همین کار ادامه می دادم.
1365- دوم مهر، تولد گودرز، مردادماه آن سال، سفر ادبی شاعران خراسانی ، زنده یادان، محمد قهرمان، رضا اضلی و تقی خاوری به لیالستان و دیدار با شاعران گیلانی
1366- در طی همین سال و چند سال قبل و بعد از آن، برگزاری جلسات محدود ادبی و شعرخوانی و گفتگوهای ادبی در خانه های دوستان شاعر
1367- ادامه ی کار در کارخانه چایسازی دیوشل لنگرود
1368- اشتغال در یک کارخانه چایسازی واقع در لیالستان
1369- سفر به مشهد و دیدار با شاعران خراسانی و حضور در انجمن ادبی سه شنبه های منزل محمد قهرمان، شروع اشتغال به زنبورداری، اشتغال در یک کارخانه چایسازی واقع در شهر کومله
1370- گرایش به سپید سرائی همزمان با ادامه ی نوشتن شعر در قالب غزل و نیمائی و چاپ بسیاری از آن شعرها در مطبوعات کشوری و استان- ادامه کار در کارخانه چایسازی دیوشل
1371- سفر شاعر و پژوهشگر برجسته، دکتر شفیعی کدکتی به لاهیجان و حضور در جلسه ی شعر خوانی شاعران لاهیجان و لنگرود ( شهریور ماه ) در لیالستان، حضور شاعر غزلسرای معاصر، زنده یاد قریشی زاده ( وفای کرمانشاهی ) در جمع شاعران گیلانی در لیالستان ( دی ماه ) . استاد رحمت موسوی مجری جلسه ی ادبی آن روز بودند و شاعرانی از جمله، علی صبوری، بندری، مرادمان، وثوقی و زنده یادان، وندادیان، بخش زاد محمودی، بابائی پور، حیدر مهرانی و ... نیز در آن حضور داشتند.
فوت پدر در اردیبهشت ماه
1372- همکاری بیشتر در ارسال و چاپ شعر برای مجلات و روزنامه های ادبی مرکز و استان گیلان، در طی این سال و سالهای بعد ( نشریاتی مانند نقش قلم، کادح، گیلان زمین، آوای شمال، گیله وا، دانش و فن، ادبستان پیام آزادی و ... ( بام سبز ، گیلان امروز، تکاپو، پیام شمال، اهل قلم و ... ) سفر به دیلمان، برای اولین بار، جهت استقرار زنبورها در عاشورآباد و آشنایی و دوستی با خانواده ی باصفای عمو اسماعیل و عمه جان نور جهان ( خرداد ماه ) که این دیدارها از آن زمان تا کنون ادامه داشته و دارد.
1373- همزمان با کار در کارخانه چایسازی و تدریس خصوصی و شروع به کشاورزی و چایکاری و پرورش کرم ابریشم، جهت تامین معاش خانواده
1374- سفر ده روزه به مشهد و دیدار با یاران زمان دانشجویی و شاعران خراسان ( فروردین ماه )
1375- افتتاح یک باب مغازه چای فروشی ( ارثیه ی پدر ) در آستانه اشرفیه و اشتغال در آن به مدت سه سال
1378- حضور و شعرخوانی، در مراسم سالروز فوت بیژن نجدی در شیخانبر ( شهریور ماه )
حضور و شعرخوانی، در مراسم سالروز فوت محمود پاینده لنگرودی در جمع انجمن همیاران لنگرودی در تهران ( آبان ماه )
1379- احداث یک باب مغازه در لیالستان و انتقال چای فروشی از آستانه به آن، ادامه ی چاپ شعرهایی در مجلات و از جمله گیله وا، گیلان زمین و ...
1380- گردآوری و چاپ تعدادی از شعرهای سپید بین سالهای 70 تا 1379 در مجموعه ای با نام « فواره ای ، به ارتفاع سالیانی که زیستم » با تیراژ 3000 نسخه
1381- درگذشت مادر در بهمن ماه
1383- آغاز همکاری با ماهنامه ی حافظ به مدیریت پرفسور حسن امین و چاپ شعر و داستان و نقد و بررسی در آن
پایان اشتغال در کارخانه چایسازی دیوشل به علت طرح جدید اصلاح ساختار چای که منجر به تعطیلی باغات و کارخانه جات چایسازی شده بود.
1384- سخنرانی در جمع دانشجویان علم وصنعت تهران برای بزرگداشت شاعر مبارز لاهیجانی محمد امینی ( م . راما ) اردیبهشت ماه
1386- تولد اولین نوه ام ، رها شادمهر در 12 اردیبهشت
1387- چاپ و انتشار مجموعه ی « شعرهای نوشته نشده » دربردارنده ی بخشی از شعرهای سپید سالهای دهه ی هشتاد از طرف نشر فرهنگ ایلیا در 1100 نسخه
1388- نقد و بررسی برخی از آثار داستانی و شعر شاعران و نویسندگان گیلانی و ... و چاپ آنها در مطبوعات مرکز و استانی در طی سالهای اخیر و بعد از این سال
1390- چاپ و انتشار « اقلیم هوشیاری ما » دربردارنده ی قریب پنجاه غزل از سروده های سالهای 1345 تا 1388 توسط نشر فرهنگ ایلیا در 1000 نسخه. این مجموعه در آذرماه همانسال از طرف ماهنامه حافظ به مدیریت پرفسور امین برنده جایزه ی اول ادبی اعلام شد و در یکی از انجمن های ادبی تهران به سرپرستی دکتر قائمی ( استاد دانشگاه ) مورد تقدیر و تشویق واقع گردیده لازم به ذکر است که در این همایش فرهنگی، علاوه بر سخنرانان که همه از استادان دانشگاه بودند نزدیک 400 نفر دیگر از اهالی هنر و فرهنگ نیز حضور داشتند.
1394- چاپ و انتشار مجموعه « شقایق بر درخت انار » دربردارنده ی سی غزل از شعرهای 1389 تا 1393 به وسیله نشر ایلیا در 500 نسخه چاپ و انتشار مجموعه « خاطره ای از یک سحرگاه بارانی » دربردارنده ی بخشی از شعرهای سپید از سالهای 1389 الی 1393 به وسیله نشر ایلیا در 500 نسخه، سفر دو روزه به شیروان، برای بزرگداشت و دیدار استاد قدرت شریفی ( اردیبهشت ماه )
1395- حضور و سخنرانی در جلسات رونمائی کتاب و ... از شاعران و نویسندگان گیلانی و از جمله آنها علی صبوری، هادی غلام دوست، عباس گلستانی و افشین معشوری و ... در خانه فرهنگ گیلان در طی این سال و سالهای بعد تولد دومین نوه ام، رستا شادمهر در فروردین ماه
1396- گفتگو ها و مصاحبه های متعدد با روزنامه ها و مجلات پایتخت و استان که از آن جمله مصاحبه با روزنامه کارگزاران، فرصت امروز همشهری، جوان، هفته نامه سلامت، عطر شالیزار، ماهنامه لاهیجان، خردورز و ... در طی این سال و سالهای قبل و بعد از آن
1399- گردآوری و چاپ و انتشار مجموعه ای از شعرهای نیمائی جامانده از سالهای 1347 تا 1398 در کتابی با نام « نان و ریحان » از طرف نشرآوای غزل لنگرود
1400- گردآوری و چاپ و انتشار مجموعه ای از شعرهای گیلکی در قالب غزل ، نیمائی، سپید، هساشعر و دوبیتی ، با نام بیدمشکون شاخان، شاخه های بیدمشک، از طرف انتشارات الهام اندیشه
1401- چاپ و انتشار غزلهای هفتاد سالگی با عنوان « می خواستم برای تو آیینگی کنم » که شامل بیست و پنج غزل سروده ی بین سالهای 1395 تا 1400 هست به وسیله انتشارات فرهنگ ایلیا
نقل از دوماهنامه ی ره آوردگیل،،،مهروآبان۱۴۰۱