ازسال های رفته...
از سال های رفته
---------------------
افتاد اگر عصا زکف کور های ما
پیداست باز رایت منصورهای ما
گمنامی من ودوسه تن مثل من کجا
می کاهد اعتبار زمشهورهای ما؟
دریا اگر چه داشت سخاوت به حد ابر
اما همیشه ماند تهی تورهای ما
همراه گریه خنده ی بسیار می کنند
یاران به یاد شادی مسرور های ما
امسال هم به کار خمس رفت وسرکه چون
-بخت شراب نیست در انگورهای ما
بنشین کنار رود و طربناکی درخت
بشنو نوای بر بط وسنتور های ما
جور است روزگار به رغم جنون وجنگ
ننشان به دل پلشتی ناجورهای ما
یک شاخه بید مشک بکاریم تا بهار
رونق دهد به جنبش زنبورهای ما
از سال های رفته بپرسید تا چه رفت!
بر این سیاه لشکر رنجورهای ما
گفتم من این غزل که بخوانند یکزمان
در سبزه زار هر طرف گور های ما
محسن بافکر لیالستانی
از مجموعه :شقایق بر درخت انار -چاپ وانتشار شهریور94
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم آذر ۱۴۰۱ ساعت 22:51 توسط محسن بافكر ليالستاني
|