كلمات /محسن بافكرليالستاني
بيش از اين
كلمه ها
هميشه همراهم بودند
ازهمه سو به ياري ام مي آمدند
هنگامي كه ناگاه معنايي
به ذهنم هجوم مي آورد
چندانكه درلحظاتي نه چندان طولاني
كنار هم چيده مي شدند
وآنرابه ظرافت ميان خود جاي مي دادند
همراهي بي دريغ كلمات
-به دفعات
خواندن مرثيه هايي را حتي-
-درمرگ برگي از درخت
ميسرم مي كرد
اكنون اما كلمات
ديگر همراهم نمي شوند
وهنگامي كه ازمرگ ارزوهايم
بغض ميكنم
ومي خواهم مرثيه اي بخوانم
به ياري ام نمي آيند
كلمات
به تمامي ازمن گريخته اند
ومن درغياب دايمي آنها
احساس ميكنم كه لال شده ام .
مهرماه 90
+ نوشته شده در جمعه نهم دی ۱۳۹۰ ساعت 10:19 توسط محسن بافكر ليالستاني
|