داستان تولدچای درلیالستان ودیگرجلگه ها وارتفاعات گیلان

محسن بافکرلیالستانی
۴بخش پایانی
احداث این کارخانه وکارخانجات دیگری که بعدازآن ،یکی پس ازدیگری ودرفاصله ای اندک ،برجای جای نقاط لیالستان ساخته میشد،خدمات ارزنده ای است که پیوسته درحافظه ی مردم خواهدماند،حتی اکنون که بیش ازهفتادسال ازآن سالهامیگذردودیگرنشانه ای ازبسیاری ازآن کارخانجات برجای نمانده است ،چیزی ازمیزان ارزش واهمیت آن کارخانه هادرنزدمردمی که هنوززنده اند وآن سالهارابه یاددارندکاسته نشده است.
رشد وافزایش کارخانجات چایسازی ،به نوبه ی خود،رشدوتوسعه ی بازهم بیشترباغات چای رادرلیالستان وروستاهای دورونزدیک درپی داشت .روستاییان اطراف نیز به امیدهمین کارخانجات واقع درلیالستان که حالا تعدادآن تقریبا به ده واحدرسیده بود،زمین های کوهپایه ای وجلگه ای مرغوب را به زیرکشت چای میبردند.داستان به گونه ای شد که نیروهای کارروستای لیالستان که تاپیش ازاین ،دربسیاری ازمواقع،ازفرط بیکاری وبیهوده کاری ،فرسوده وبی مصرف مانده بودند،اکنون دیگرکفاف اینهمه حجم کاررادرکارخانجات وباغات روبه گسترش آن نداشتند.همه روزه وباشروع فصل بهار،دختران وپسران وزنان ومردانی باپای پیاده ،ازنالکیاشروکوچکده و....برای کاردرمزارع چای باغداران بزرگ به لیالستان میآمدند.برخی ازخانوارهای روستاهای آنورسپیدرودهم برای همیشه به اینجامیآمدندودرخانه های کوچکی که توسط بعضی ازباغداران بزرگ درجوارخانه شان ساخته بودندسکنی میگزیدند.علاوه براین ،بسیاری ازنیروهای کارمناطق ییلاقی ازقبیل رودباروکلیشم،شامل مردان وزنان ودختران،دراین فصل به محل میآمدندوودرمیان خانه های کوچکی که توسط مالک محل ساخته شده بوداسکان میگزیدندومدت شش ماه کارجمع آوری چای وویجین وبولوزدن باغات راانجام میدادند.بسیاری ازنیروهای کارمحلی نیزکه نتوانسته بودندبه هرعلت معلوم ونامعلوم ،به اندازه ی سهم خود،ازاحداث وتملک باغ چای برخوردارشوند،جذب کاردرباغات چای باغداران خردوبزرگ میشدند.
کاردسته جمعی زنان ودختران که بیش ازاین ،درعرصه ی شالیزاران ،تجلی گاه فرهنگ وفولکلورمحلی بود،اکنون دربسترسبزباغات چای ،محمل وبسترتازه ی آفرینش وانتقال سینه به سینه وشفاهی اینگونه ازفعالیتهای ذهنی وفکری شده بود.زمزمه های عاشقانه ی دختران وپسران جوان چایکار،تاسالهای سال دردشتهای وسیع جلگه ای گیلان وکوههاودامنه های آن شنیده میشد....
روندتخریب وویرانی باغات چای ،حتی سالهاقبل ازاجرای طرح به اصطلاح ساختارچای درسال۱۳۷۹آغازشده بود.ورودبی رویه وبدون حساب وکتاب چای خارجی ،موجویت صنعت چای کشوررابه خطرانداخته بود،نیزبه تبع آن ،فرسودگی وبه دنبال آن تعطیلی کارخانجات قدیمی چایسازی ،به علت عدم توجیه اقتصادی آن ،دقیقا ازهمان سالها،صورت تحقق یافته بود.موضوع آزادسازی ،یابه تعبیربرخی ظریفان،رهاسازی،درسال ۱۳۸۳تنهاتیرخلاصی بودبه پیکرنیمه جان صنعت چای.هرچندبااعاده ی ضمانت خریدبرگ سبزچای درسال بعد،بخشی ازکشاورزان ،که باغاتشان ،بیشتردرنقاط جلگه ای وکوهپایه ای وقابل دسترس بود،توانستندبه مزارعشان بازگردند،اماسیاست به غایت ضعیف متولیان امردرهمان یکسال بیشترین ضربه رابربوته های غالبابیش ازهفتادساله ی چای واردآورد.
اکنون ،گیلان است وگستره ی عظیمی ازباغات ویران شده ی چای دردامنه هاوارتفاعات وجلگه هاکه درانتظارتصاحب خودتوسط مشتریان غیربومی درزیرآسمان ابری، خمیازه میکشند وکشاورزان کوچک وبزرگ فقیری که به برکت همین باغات چای ،سالهای سال زندگی شرافتمندانه وسرافرازانه ای داشتند.
اکنون،گیلان است وفوج عظیمی ازنیروی کاررانده شده ازبخش چایکاری وکارخانجات چایسازی.......

پایان