رویا
رویا
----
همین که گفتی باران
ازآسمانی که زیر آن دراز کشیده ای
خیس میشوی به ناگهان
کافی ست تا به اطرافت نگاه کنی
تا ببینی
دشت ها چگونه سبز میشوند
گلها می رویند
ونیزارها بانسیم ملایمی می رقصند
حالا خیال کن که نوشتی خورشید
ازدشتهایی که سبزشده بود
اینک ساقه های گندم است
که درمقابل دیدگانت می رقصند
وکشتکارانی که ازلای انگشتانت
بیرون می جهند
وبرشعرت می نشینند
محسن بافکرلیالستانی
+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 23:30 توسط محسن بافكر ليالستاني
|