روزوماه وسال
روزوماه وسال...
----------------
امشب دوباره مثل هرشب گرفته حالم
اندوه وبیقراری شد بازهم وبالم
چیزی ندارم ونیست افسوسم ازگذشته
عیارگونه چون طی شدروزوماه وسالم
هرچندگاه باخویش میگویم این سخن را
یک لحظه نیز ای کاش می بوداعتدالم
ازمن چونیکنامی ماند به روزگاران
گوخصم را نباشد جزدرپی زوالم
امروزهم دل من درخون تپیده ی تست
ای زخمی همیشه ای مرغ خسته بالم
هرجا نشان عشق است آن گوشه ودل من
عمریست ریشه دارد درخاک غم نهالم
زان رفته گان نیاید برمن پیام واینک
دربیقراری خویش بگذار تا بالم
محسن بافکرلیالستانی
آذرماه 72---ازدفترمنتشرشده ی (اقلیم هوشیاری ما)۱۳۹۰نشرایلیا
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم خرداد ۱۴۰۱ ساعت 22:54 توسط محسن بافكر ليالستاني
|